نماد سایت انتشارات نوآوران سینا | چاپ کتاب‌ارزان|چاپ کتاب| 09305802342-02166928026انتشارات |شابک کتاب|چاپ کتاب از پایان نامه|چاپ کتاب شما|هزینه چاپ کتاب|چاپ کتاب دیجیتال وصوتی

در حسرت عشق

در حسرت عشق

Old paper background with stains and splats

رمان در حسرت عشق

نوشته معصومه طیبی

وقتی به سال‌های قبل از انقلاب فکر می‌کند، یادش می‌آید که قبل از دیپلم گرفتن در یک شرکت بزرگ آمریکایی _ ایرانی کار خود را شروع کرد. پدرش راننده آن شرکت و برادر بزرگش هم فروشنده لوازم آرایش در آن شرکت بود و به خاطر همین آشنایی سریع کار را گرفت. حمید همیشه باهوش و باپشتکار بود. هم در درس خواندن و هم کار. بعد از مدتی توانست با گرفتن دیپلم و معدل خوب، موقعیت خود را بالا بکشد و در قسمت مدیریت آن شرکت سمتی را به خود اختصاص دهد.
کارش را دوست داشت و هر روز با علاقه خاصی صبح زود بلند می‌شد و بعد از صرف صبحانه به اتفاق پدرش راهی می‌شدند. برادر بزرگش تازه ازدواج کرده بود و از خانه پدری به جای دیگر نقل‌مکان کرده بود و حالا حمید یا سه برادر دیگر و دو خواهرش در خانه بودند. مادرشان خانه‌دار بود و تمام سعی خود را برای رفاه حال بچه‌ها انجام می‌داد. او در یک خانواده شاد بزرگ شده بود و همیشه حواسش به تمام اعضاء خانواده بود، چیزی که برادر بزرگ هیچ‌وقت در قبال خانواده انجام نداده بود.