فروشگاه

تازه
  • توضیحات

    رونمایی از شعله های اشتیاق
    رونمایی از شعله های اشتیاق

    شعله های اشتیاق

    هفت انتخاب برای آغاز یک زندگی الهام بخش 

    این کتاب همچون دوستی است که به چشمان شما زُل می‌زند و می‌گوید: الان زمان شجاع بودن است “برنه براون”

    این کتاب توسط جان اولیری نوشته شده است .

    مترجمین این کتاب آقای لطیف احمدپور ومیلاد حیدری می باشند که ترجمه کتابهای پرفروش مانند اثر مرکب ، برتری خفیف و صبح جادویی را در کارنامه خود دارند.
    جان اولیری نویسنده کتاب می گوید :

    هدف من از نوشتن این کتاب بازکردن چشمان شما به روی این واقعیت است که شما فقط یک‌بار زندگی می‌کنید، یک فرصت برای اثرگذاری بر روی دنیا دارید و فقط یک میراث از خودتان به جای می‌گذارید.

    این‌که داستان زندگی شما حماسه‌ای ستودنی باشد یا غم‌نامه‌ای مشقت‌بار، ارتباط خیلی کمی با اتفاقات زندگیتان دارد و بیش‌تر به نحوۀ پاسخ‌گویی شما به آن اتفاقات برمی‌گردد.

    از این به بعد، نه زندگیتان را به دست شانس بسپارید و نه آن را به اتفاقات و احتمالات گره بزنید.

    این کتاب به شما یادآوری می‌کند که همیشه نمی‌توانید مسیرتان را در زندگی انتخاب کنید، اما همواره می‌توانید نحوۀ رفتارتان را در آن مسیر انتخاب کنید.

    این کتاب به شما انگیزه می‌دهد تا قدرت انتخاب‌های روزمره‌تان را مهار کنید، ارزش داستان زندگیتان را دریابید و از قدرت هدف درونی‌تان آگاه شوید.

    این کتاب به شما کمک می‌کند تا سختی‌های گذشته را با آغوش باز بپذیرید، فرصت‌های آینده را به خوبی پذیرا باشید، و با چشمانی باز از نعمت معجزه‌آسای هر لحظه بهره ببرید.

    و همچنین آتش اشتیاقِ درونی‌تان را کاملاً شعله‌ور خواهد کرد. این کتاب دعوت نامه ای است تقدیم به شما تا یک زندگی الهام بخش را آغاز کنید. باشد که ارزش زندگی تان را دریابید و الهام بخش دیگران باشید.

    مطالبی که در این کتاب می خوانید :

    فهرست

    مقدمه: شعله‌ور ………………………………………………………………….
    «قدرتمندترین سلاح بر روی زمین، روح انسانی است که از اشتیاق شعله‌ور است.»
    فصل اول: آیا می‌خواهی بمیری؟ …………………………………………..
    «زندگی فقط دوری جستن از مرگ نیست؛ بلکه انتخابی است برای زیستنِ واقعی.»
    فصل دوم: چه چیزی را پنهان می‌کنی؟ …………………………………..
    «دست از تظاهر بردار و معجزة زندگی‌ات را دریاب.»
    فصل سوم: آیا با تمام وجود زندگی می‌کنی؟ ………………………….
    «بی‌تفاوتی را کنار بگذار، پتانسیل درونت را شعله‌ور کن، و قدرت یک زندگی هدفمند را دریاب.»
    فصل چهارم: چرا خودت را حبس کرده‌ای؟ ………………………….
    «برای رسیدن به پاسخ درست و در دست گرفتن عنان زندگی، نحوة سؤال پرسیدنتان را تغییر دهید.»
    فصل پنجم: آیا می‌توانی بگویی بله؟ ……………………………………
    «همه آسایش و راحتی را دوست دارند، اما شجاعت است که زندگی را متحول می‌کند.»
    فصل ششم: چه کار دیگری از دستت برمی‌آید؟ …………………….
    «یک نفر، می‌تواند دنیا را تغییر دهد، و البته همیشه این اتفاق رخ داده است.»
    فصل هفتم: آیا آماده‌ای؟ ……………………………………………………
    «ترس و عشق دو محرک بزرگ زندگی هستند. ترس سرکوب می‌کند و عشق می‌رهاند.»
    حرف آخر: بیداری ……………………………………………………………
    «چشمان باز را با بیداری و هوشیاری کامل اشتباه نگیرید.»
    سپاسگزاری …………………………………………………………………….
    سفر شگفت‌انگیز من …………………………………………………………

    دربارة نویسنده
    جان اولیری که زمانی شانسی برای زنده‌ماندن نداشت، حالا چگونه زیستن را به دیگران می‌آموزد.
    در سال ۱۹۸۷، جان اولیری یک پسرﺑﭽﮥ کنجکاو ۹ ساله بود. او به دلیل بازی با آتش و بنزین، خاﻧﮥ پدری‌اش را منفجر کرد و دچار سوختگی ۱۰۰درصد شد.

    ﻫﻤﮥ بدنش سوخته بود و شانس زنده‌ماندنش کم‌تر از یک درصد بود.
    پس از تحمل ۵ ماه بستری‌بودن در بیمارستان و سال‌های متمادی فیزیوتراپی، جان نه‌تنها زنده ماند، بلکه رشد و پیشرفت کرد. راه رفتن و نوشتن را دوباره آموخت، به مدرسه بازگشت و دبیرستان و دانشگاه را هم به اتمام رساند. سپس در عرﺻﮥ املاک و مستغلات شروع به فعالیت کرد،

    کشیش افتخاری بیمارستان کودکان شد و در نهایت یک سخنران انگیزشی بین‌المللی شد.
    داستان عجیب و حماسی زنده‌ماندن جان حدود ۲۰ سال ناگفته ماند، تا این‌که اولین بار در سال ۲۰۰۴ در کتاب پدر و مادرش با نام «شانس ناچیز» به آن پرداخته شد.

    در حالی که ابتدا فقط ۲۰۰ نسخه از آن کتاب برای دوستان و خانواده چاپ شده بود، اما از آن زمان تا کنون بیش از ۷۰ هزار جلد از آن کتاب به فروش رفته است.

    سرانجام جان توانست به کمک آن کتاب، بازگشت معجزه‌آسایش به زندگی را قدر بشناسد و آن را با جهانیان به اشتراک بگذارد.
    به عنوان یک سخنران، جان هر ساله این پیام مهم را با بیش از ۵۰ هزار نفر در رویدادهای مختلف مربوط به سلامتی، بازاریابی، فروش، خدمات مالی، آموزش، مذهب و امنیت در میان می‌گذارد. احساسی که جان در داستان‌سرایی به خرج می‌دهد، و طنز غیرمنتظره و اصالتی که در کلامش وجود دارد، تک‌تک سخنرانی‌های او را متحول‌کننده کرده است.
    جان در زادگاهش شهر سنت‌لوئیس ایالت میزوری زندگی می‌کند و بزرگ‌ترین موهبتش را ازدواج با همسرش بث و داشتن چهار فرزندش می‌داند.

    جان و همسرش بث و فرزندانشان، جک، پاتریک، هنری و گریس اولیری

    شعله های اشتیاق
    جان اولیری

    آن‌ها به جان قدرت می‌بخشند که هر روزش را با ایجاد تأثیرات مثبت در زندگی دیگران سپری کند.
    پسربچه‌ای که یک روز هیچ‌کس گمان نمی‌کرد جان سالم به در ببرد، اکنون زندگی الهام‌بخشی را در پیش گرفته است. او از شما دعوت می‌کند که در وبسایت www.JohnOLearyInspires.com بیش‌تر یاد بگیرید و سفر شگفت‌انگیز زندگیتان را ادامه دهید.

    در مقدمه این کتاب میخوانید:

    شعله‌ور
    «قدرتمندترین سلاح بر روی زمین، روح انسانی است که از اشتیاق شعله‌ور است.»
    «مارشال فردیناند فوش»

    بله.
    پاسخ خیلی ساده‌ای بود، اما چیزی نبود که او انتظارش را داشت.
    بر روی سِن یک سالن کنفرانس بسیار شلوغ در شانگهای ایستاده بودم و تازه شرح داستان زندگی‌ام به پایان رسیده بود.

    یک ساعت کامل دربارة زندگی‌ام سخنرانی کرده بودم؛ این‌‌که چطور در کودکی به طور وحشتناکی در آتش سوختم، چند ماهی را در بیمارستان سپری کردم، و چه چالش‌های بزرگی را یکی پس از دیگری پشت‌سرگذاشتم.

    شعله های اشتیاق
    جان اولیری

    واقعاً تجربه‌ای منقلب‌کننده، غم‌انگیز و متحول‌کننده بود.
    آن مرد سؤالی پرسید که پاسخی به ظاهر ساده داشت:
    جان، اگر می‌توانستی به گذشته برگردی، به آن صبحی که بنزین را برداشتی و خودت را به آتش کشیدی، آیا بازهم این کار را انجام می‌دادی؟
    به او خیره شدم و پس از لحظه‌ای فکرکردن، صادقانه پاسخ دادم:
    بله!
    با تحیّر به من نگاه کرد.
    آیا واقعاً آن شرایط نزدیک به مرگ را انتخاب می‌کنی؟ آیا انتخاب می‌کنی که ۱۰۰درصدِ بدنت بسوزد؟ آیا واقعاً آن مبارزة ناامیدانه برای زنده ‌‌ماندن را انتخاب می‌کنی؟ پنج ماه بستری‌‌بودن در بیمارستان، و هشت ماهِ فوق‌العاده سخت بعد از آن را؟ آیا واقعاً انتخاب می‌کنی که با بدنی پوشیده از زخم سوختگی و انگشتان قطع شده به زندگی‌ات ادامه دهی؟ و نگاه‌ها، زمزمه‌ها و اشاره‌های دیگران بخشی از زندگی روزمره‌ات شود؟
    دوباره گفتم: بله! و دلیلش را توضیح می‌دهم.
    آن آتشِ ویران‌‌کننده، من را به کام مرگ فرستاد و مشخصاً یک زندگی پُرچالش برایم به وجود آورد.
    اما همچنین من را به آدمی تبدیل کرد که امروز هستم.
    درست است که اگر در آتش نمی‌سوختم بسیاری از سختی‌های ناشی از آن برایم پیش نمی‌آمد، اما باید پذیرفت که بدون آن اتفاق، هیچ‌یک از قابلیت‌ها و توانایی‌های امروزم شکوفا نمی‌شد.
    در واقع ﻫﻤﮥ چیزهای زیبا و الهام‌بخشی که امروز در زندگی‌ام هستند از تراژدی آن شعله‌های آتش متولد شدند.

    آن دورانِ دردناک بهبودی و به دست آوردن دوبارة سلامتی باعث شکل‌گیری شخصیت، جسارت، شفقت، ایمان و انگیزه در من شد. آن دوران چشم‌اندازی روشن از مسائل واقعاً مهم زندگی و بینشی جسورانه از چیزهایی که در زندگی امکان‌پذیرند در من ایجاد کرد. به دلیل آن آتش، من هیچ چیزی را دست‌کم نمی‌گیرم، برای تک‌تک روزهای زندگی‌ام شکرگزارم، و مطمئنم که بهترین‌ها هنوز برای من اتفاق نیفتاده است.
    آن آتش فضای دبستان محل تحصیلم را به سوی بلوغ سوق داد و بچه‌های کوچک را به همکلاسی‌هایی دلسوز و یاری‌رسان تبدیل کرد که مشتاق کمک‌رسانی به همکلاسیِ نیازمند‌شان بودند.

    حتی بعدها بر تصمیم من برای انتخاب دبیرستان و دانشگاه نیز تأثیر گذاشت که آن هم منجر به آشنایی و ازدواج من با خانم زیبا و مهربانی به نام بث شد که حالا به چهار ﺑﭽﮥ دوست‌داشتنی منتج شده است.
    امروز زندگی فوق‌العاده‌‌ای دارم؛ یک زندگی واقعاً الهام‌بخش.
    یک زندگی واقعاً الهام‌بخش یعنی درس‌های گذشته را در آغوش بگیرید، در معجزة ﻟﺤﻈﮥ حال زندگی کنید، و فرصت‌های نامحدود فردا را به کنترل خود درآورید. و این موضوع قطعاً به این معنی نیست که یک زندگی بی‌درد و رنج و بدون اشتباه خواهید داشت، به هیچ وجه! بلکه یک زندگی واقعاً الهام‌بخش یعنی داشتنِ قابلیت یادگیری از اشتباهات گذشته، غلبه بر چالش‌های زندگی فعلی و تلاش و پیشرفت دائمی و پیوسته؛ آن‌‌هم فارغ از این‌که اوضاع و شرایطتان چگونه است. اگر در آن آتش نسوخته بودم، زندگی‌ام یک زندگی واقعاً الهام‌بخش نمی‌شد.
    آیا بدنم پوشیده از جای زخم سوختگی است؟
    بله، شک نکنید که این‌طور است.
    آیا انگشتانم را از دست دادم؟
    بله.
    آیا اثر این اتفاق برای خانواده‌ام ویران‌کننده و وحشتناک بود؟
    بدون شک.
    اما بر ﻫﻤﮥ آن‌ها غلبه کردیم.
    دیگر اثرات منفی آن تجربه در زندگیمان وجود ندارد.
    درواقع حتی به خاطر آن اتفاق به طور قابل توجهی بهتر نیز شدیم.
    البته فقط ما نیستیم که با چنین اتفاقی مواجه شده‌ایم.
    ﻫﻤﮥ ما در زندگیمان با آتش‌هایی روبرو می‌‌شویم. ﻫﻤﮥ ما می‌سوزیم.
    ﻫﻤﮥ ما شاهد لحظه‌هایی بوده‌ایم که همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش می‌رود: بچه‌هایمان سالم هستند، کسب‌وکارمان پُررونق است و رؤیاها به واقعیت می‌پیوندند، و ناگهان بووووم! یک انفجار.
    زندگی کاملاً دگرگون می‌شود.
    شاید آن لحظه برای شما تشخیص یک بیماری صعب‌العلاج بوده‌باشد.
    یا فرزندی مریض.
    یا مرگی ناگهانی.
    یا بر هم خوردن یک معاﻣﻠﮥ اقتصادی.
    صرف‌نظر از علت آن اتفاق، تمام دنیای شما دگرگون شد و به لرزه افتاد.

    من به این لحظه‌ها ﻧﻘﻄﮥ عطف می‌گویم؛ لحظه‌ها‌ی مشخصی در زندگی که هر آن‌چه را در ادامه‌اش می‌آید کاملاً دگرگون می‌کنند. در یک چشم به هم زدن، خط سیر زندگی، کسب‌وکار و ارتباطاتتان تغییر می‌کند.
    البته سناریوهای مثبت نیز وجود دارد.
    لحظه‌ای که یک راﺑﻄﮥ جدید جوانه می‌زند، یک فرصت شغلی باورنکردنی به شما پیشنهاد می‌‌شود، و یا به درک و چشم‌اندازی جدید در زندگی می‌رسید.
    مهم‌تر از خودِ ﻧﻘﻄﮥ عطف، واکنشی است که در مقابل آن ﻟﺤﻈﮥ حساس از خودتان نشان می‌دهید. این‌که آن لحظه بر زندگی شما تأثیری مثبت می‌گذارد یا منفی، نهایتاً یک انتخاب است.
    انتخابی که کاملاً به خودتان بستگی دارد.
    این انتخاب‌ها به زندگی امروزتان اضافه می‌شوند، و زندگی فردایتان را رقم می‌زنند.

    شعله های اشتیاق
    جان اولیری

    هدف من از نوشتن این کتاب بازکردن چشمان شما به روی این واقعیت است که شما فقط یک‌بار زندگی می‌کنید، یک فرصت برای اثرگذاری بر روی دنیا دارید و فقط یک میراث از خودتان به جای می‌گذارید. این‌که داستان زندگی شما حماسه‌ای ستودنی باشد یا غم‌نامه‌ای مشقت‌بار، ارتباط خیلی کمی با اتفاقات زندگیتان دارد، و بیش‌تر به ﻧﺤﻮة پاسخ‌گویی شما به آن اتفاقات برمی‌گردد. از این لحظه به بعد، نه زندگیتان را به دست شانس بسپارید و نه آن را به اتفاقات و احتمالات گره بزنید.
    این کتاب به شما یادآوری می‌کند که همیشه نمی‌توانید مسیرتان را در زندگی انتخاب کنید، اما همواره می‌توانید ﻧﺤﻮة رفتارکردنتان را در آن مسیر انتخاب کنید.
    این کتاب به شما انگیزه می‌دهد تا قدرت انتخاب‌های روزمره‌تان را مهار کنید، ارزش داستان زندگیتان را دریابید و از قدرت هدف درونی‌تان آگاه شوید.
    این کتاب به شما کمک می‌کند تا سختی‌های گذشته را با آغوش باز بپذیرید، فرصت‌های آینده را به خوبی پذیرا باشید، و با چشمانی باز از نعمت معجزه‌آسای هر لحظه بهره ببرید.
    و همچنین آتش اشتیاقِ درونی‌تان را کاملاً شعله‌ور خواهد کرد.
    پس، آیا دوباره این کار را خواهم کرد؟
    قطعاً بله!
    و هر چه بیش‌تر این کتاب را بخوانید، نه‌تنها دلیلم را درک می‌کنید بلکه می‌پذیرید اگر خودتان هم بودید چنین کاری می‌کردید.

  • هنوز نقد و بررسی وجود ندارد

    هنوز رتبهدهی نشده است

    اولین نفری باشید که برای بررسی است “شعله های اشتیاق”