فروشگاه

فریب ایکاروس

۲۰۰,۰۰۰ تومان

11 در انبار

  • توضیحات

    تا چه زمانی می‌خواهید منتظر بمانید؟
    از شما خواسته‌‌اند تا رزومه‌ی خود را برای منگنه کردن بلیط، نشان دادن شایستگی و دنبال کردن دستورالعمل‌ها آماده کنید.
    از شما خواسته شده است غرور خود را کنار بگذارید و به دنبال رؤیاهای خود نباشید.
    آن‌ها به شما تعهد یک زندگی غنی، ثروتمند و عالی را داده‌اند در صورتی که جزء آن سیستم باشید و جذب آن شده و به آنچه گفته‌ و اعتقاد دارید عمل کنید.
    آن‌ها به شما حقایق برنامه‌های تلویزیونی، شیوه‌ی پس‌انداز و نحوه‌ی دریافت وام را می‌آموزند. آن‌ها به دختران و پسران شما نیز چنین چیزی را فروخته‌اند.
    امروز نوبت شماست تا اتفاقاتی که قرار است در آینده اتفاق بیافتد را تغییر دهید، باید دست به کار شوید.

    شما برای شغلتان نیستید
    توانایی شما برای دنبال کردن دستورالعمل‌ها رمز موفقیت شما نیست.
    شما هر روز بهترین تلاش را داشته بینش و شخصیت خودتان را پنهان می‌کنید.
    ما می‌دانیم این موضوع چقدر برای شما اهمیت دارد و مایه‌ی تأسف است که یک سیستم همواره به دنبال این باشد که شما را از افراد و پروژه‌هایی که برایتان اهمیت دارد دور کند.
    جهان موظف نیست به شما حیات ببخشد و زمانی که برای ایجاد یک تغییر به آن نیاز دارید، دری برای شما باز می‌نماید.
    مایه تأسف است که زمان زیادی به هدر رفته است اما انتظار بیش از حد، غیرقابل بخشش است. شما توانایی ایجاد شرایط مناسب را دارید، ما هم‌اکنون به شما نیاز داریم.

    آیا کسی پیشنهادی دارد؟
    همه ما در پایان یک جلسه چنین پرسشی را شنیده‌ایم. گاهی اوقات گرداننده‌ی یک بحث هم به چنین چیزی اشاره می‌کند. گاهی اوقات گرداننده، رئیس و فردی که پرسشی دارد نیز می‌خواهد بداند آیا اعضاء گروه مفهوم و معنای امتحان نشده‌ای را برای به اشتراک گذاشتن دارند یا نه.
    پاسخ همیشه یکسان است. ممکن است اشاره غیر مستقیمی وجود داشته باشد اما افراد همچنان ساکت می‌مانند.
    واقعاً؟
    هیچ‌کدام از افراد تحصیل کرده و دارای حقوق بالا، چیزی برای به اشتراک گذاشتن ندارند؟ من که شک دارم.
    چند دقیقه بعد یک نفر شروع به سخنرانی می‌کند و بعد فردی دیگر شروع به سخنرانی می‌نماید و بعد از افراد بیشتری شروع به صحبت می‌کنند تا زمانی که کل اتاق پر از انرژی و هیاهویی شده که شما آن را حس می‌کنید. در این صورت است که ما به خودمان اجازه‌ی انسان بودن، شکستن سکوت و به اشتراک گذاشتن بهترین کارهایمان را داده‌ایم.
    به طرز شگفت‌آوری همه‌ی افراد حاضر در جلسه قادر به مشاهده، تجزیه و تحلیل و حل مسائل هستند. همه افراد حاضر در جلسه قادر به حس شوق و اشتیاق در خود هستند. همه افراد حاضر در جلسه می‌توانند توجه کافی برای انجام کاری را داشته باشند، در صورتی که بتوانند نفس خود را کنار بگذارند و به‌طور منظم سنسوری که آن‌ها را در مسیر صحیح قرار می‌دهد را تقویت کنند. چرا هیچ‌کس شروع به صحبت نکرد؟ چرا باید تا پایان جلسه منتظر بمانیم؟ این سکوت ساختگی از کجا ایجاد می‌شود؟
    این کتابی برای دیگران نیست، بلکه کتابی برای شما است. این کتاب برای افرادی است که نادیده گرفته شده‌ یا شستشوی مغزی یا گمراه شده‌اند.
    دگرگونی در همین جاست. باورهای ما زمان زیادی روشنی‌بخش یافته‌های عمیق ما بود‌ه‌اند. شما قادر به ایجاد تحول، برجسته بودن و تغییر چیزی فراتر از پذیرش آن هستید. شما قادر به خلق هنر هستید.

    تخم‌مرغ سبز و ژامبون
    امکان دارد این کتاب به هدفش دست نیابد یا ممکن است آن‌قدر صریح سخن نگوید. ( یا ممکن است بسیار مستقیم سخن بگوید). من در نویسندگی از جایگاه فعلی خود فراتر رفته‌ام و این کتاب را منتشر کرده‌ام. و امیدوارم شما نیز در خواندن آن فراتر از جایگاه فعلی خود حرکت نمایید. من سعی دارم به شما کمک کنم چیزی را ببینید که همواره در اطرافتان وجود دارد اما نسبت به آن غافل هستید. همان چیزی که شما عمداً آن را مورد غفلت قرار می‌دهید. من تلاش می‌کنم مردم چیزی را مزه کنند که هیچ‌وقت نمی‌خواستند طعم آن را بچشند، روش دیگری را برای انجام کارها تجربه کنند و به کاری که انجام می‌دهند فکر کنند.
    برای من بسیار هیجان‌آور است که بتوانم موانع را آسان و چنین کاری را امن، قابل مشاهده و راحت نمایم.
    از شما متشکرم که من را ترغیب کردید تا ریسک نگارش این کتاب را به عهده بگیرم و متشکرم که شما هم ریسک خواندن این کتاب را به عهده گرفته‌اید.

    به دام انداختن روباه مکار
    یک حصار چوبی دویست و چهل متری در جنگل بسازید!؟
    چند طعمه در آنجا قرار دهید و به مدت یک هفته آنجا را ترک کنید.
    روباه آن‌قدر مکار است که به دام چنین تله‌ی ساده‌ای نمی‌افتد بنابراین آن را بو کرده و از آنجا دور می‌شود. اما در نهایت بر می‌گردد و طعمه را می‌خورد.
    یک هفته بعد حصار دیگری در سمت دیگر آن حصار قبلی ایجاد نموده و این بار طعمه‌های بیشتری قرار دهید.
    روباه دوباره چندین روز از آن طعمه پرهیز می‌کند و سپس آن را می‌خورد.
    در پایان هفته‌ی دوم، سومین حصار را ساخته و طعمه‌های بیشتری در آن قرار دهید.
    زمانی که در پایان ماه به آنجا بازگردید می‌بینید که روباره با خوشحالی در حصار خود می‌خرامد و تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که در ورودی را ببندید، روباه به دام افتاده است.
    این همان چیزی است که برای ما نیز اتفاق می‌افتد. عصر صنعتی تله‌ای را ایجاد کرده که ما در آن گیر افتاده‌ایم اما این تله به‌یک‌باره به وجود نیامده است، بلکه قرن‌ها طول کشیده تا این‌چنین فریب خورده‌ایم.
    ما فریب ‌خورده‌ایم. ما فریب درآمد معقول و پاداش‌های بی‌شمار را خورده‌ایم. ما فریب امنیت ظاهری آن حصار را خورده‌ایم و به محض بسته شدن آن در، با تهدید شدن آبرو، افزایش خطرات و اطمینان مردم جامعه به پاداش‌های بیشتر و درخشان‌تر در آنجا باقی می‌مانیم.
    درهرصورت شرایط ما سخت‌تر از روباه است. به محض این‌که عصر صنعتی از میان رفته و اقتصاد ارتباطی جایگزین آن شد، حقیقت انقلاب جدید اقتصادی ما یا همان حصار از بین رفت، آن حصار به پایان رسید.
    بیشتر ما از این نکته آگاه نیستیم و ما در آن حصار نیستیم. ما را کاملاً شست و وشوی مغزی داده‌ و ترسانده‌اند و به ما یاد داده‌اند زمانی که اولین شانس برای انجام کاری به ما روی آورد باید محکم در کنار یکدیگر بوده و منتظر دستورالعمل‌ها باشیم.
    این کتاب، فرضیه‌ی ساده‌ی من را روشن می‌نماید:
    این‌که چطور یک انسان بوده و چگونه هنر را به وجود آورید. ما برای ایجاد هنر نیاز به آموزش نداریم، اما گاهی اوقات برای ایجاد آن نیاز به مجوز داریم.

  • هنوز نقد و بررسی وجود ندارد

    هنوز رتبهدهی نشده است

    اولین نفری باشید که برای بررسی است “فریب ایکاروس”